قصه پرداز (نویسنده ژانر فانتزی و سورِئال)

مرجع اصلی سه گانه فرزند آتش ( چشمهای سرخابی ، کریشنا، درنده ولارینال)

قصه پرداز (نویسنده ژانر فانتزی و سورِئال)

مرجع اصلی سه گانه فرزند آتش ( چشمهای سرخابی ، کریشنا، درنده ولارینال)

این وبلاگ برای تمام علاقه مندان به ژانر فانتزی طراحی شده است و مرجع اصلی سه گانه فرزند آتش(چشم های سرخابی، کریشنا ، درنده ولارینال ) محسوب و توسط دو ادمین و زیر نظر خود نویسنده اداره می شود.

آخرین مطالب
نویسندگان

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرزند آتش» ثبت شده است

رو به روی دیوار ایستاد و با ناخن خط عمیق دیگری روی آن کشید . در ذهنش شمرد : 2677 
این دیوار حالا دو هزار و ششصد و هفتاد و هفت خط عمیق داشت . چشمانش را به دیوار کناری دوخت که بر خلاف این دیوار خطوط نامنظم و درهمی داشت . خط های روی آن دیوار اثر ناخن های هر ده انگشتش می شد که گهگاه با نهایت خشم و عصبیت روی آن می کشید . خط های منظم این دیوار اما حکایت دیگری داشت . خطوط عمیقی که روی این دیوار با ناخن سنگی انگشت اشاره اش حک می شد نشان از روزهایی داشت که در این چهاردیواری فولادی – سیمانی می گذشت . روزهایی که هر کدام جراحتی بسیار درد آورتر ، بر دیوار قلب او بودند .
روی صندلی تخت گهواره ای شکل و شکسته اش نشست و به دیوار ها خیره شد .

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۷ ، ۱۶:۵۴
مریم اسماعیلی

مقدمه کتاب سوم : 


” پشت آن کوهای بلند ، بعد از چمنزارها ، ایستاده اند … آرام و نورانی … درخشان و با شکوه … اسبهای سفید .. … روشنایی و کوه …
پشت قله .. پشت برفها ، پشت آینه …. و پس باران … خواهد آمد به رنگ رویایی سپید و نورانی .. خواهد آمد ..
پس از باران …
پس از باران تند … پس از رعد و برق و طوفان … یک نفر از پس آینه می آید … یک نفر .. پس از باران “

صدای رعد و برق او را وحشت زده از حال خود خارج کرد . این زمستان گویی تمامی نداشت و انگار می خواست برای ابد ، بدون بهار ، بر ولارینال حکمفرمایی کند .

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۷ ، ۱۶:۵۲
مریم اسماعیلی

مقدمه کتاب دوم : 


سرعتش را بیشتر کرد و نیم نگاهی به آینه موتور انداخت . می خواست چشمان نگران پردیس را ببیند اما نگاهش به فردی افتاد که از پشت درختی به او زل زده بود . نگاهش را از اینه برداشت . به عقب نگاه کرد . هیچ کس کنار درخت ایستاده نبود . حتما اینبار هم دچار توهم شده بود اما احساس عجیبی به او می گفت یک اتفاق مشابه ان هم سه با در هفته اخیر نمی تواند بی علت باشد . ذهنش اما به این احساس خندید و این افکار را به گوشه ای دورافتاده فرستاد . آیدن نفس عمیقی کشید و اجازه داد باد موهایش را در هم بریزد . جاده جنگلی از همیشه زیباتر و چشم نواز تر بود . هوای خنک و مطبوع صبحگاهی آرامشی عجیب به ایدن می داد . آرامشی که می توانست تحمل سنگینی همیشگی روح آیدن را اندکی اسان تر کند . درست مانند ساعت هایی که با پردیس می گذراند اما هیچ کدام نمی توانست واقعیت را تغییر دهد . آیدن خوشحال نبود . هیچ وقت نمی توانست شادمان و رها بخندد ، برقصد و لذت ببرد . احساسی ناشناخته و غریب همواره در عمق وجودش او را می آزرد و آیدن فکر می کرد بی ارتباط با ان چشم های سرخ و آبی خوابهایش نیست . گویی روح آیدن از درد طاقت فرسایی عذاب می کشید اما ذهنش به هنرمندانه ترین روش آن را پس می زد . گویی ذهنش با توام قوا سعی در کتمان این رنج استخوان شکن داشت اما اینقدر قوی نبود که واقعیت را انکار کند . این واقعیت را که آیدن شاد نبود و نه تنها شاد نبود بلکه با اطمینان می توانست بگوید که غمگین و معذب است . دائم در حال رنج و آزار از واقعه ای که احساس می کرد حتی به یادش نمی آورد .
لبخند تلخی زد و جاده بی نظیر جنگلی را تا مدرسه در پیش گرفت . ….

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۷ ، ۱۶:۵۰
مریم اسماعیلی

مقدمه کتاب اول : 


اضطرابش را با نفس عمیقی فرونشاند و به چشمهایی که به او زل زده بودند خیره ماند . چشمانی سرخ که تا چند لحظه پیش آبی اقیانوسی بود … درک مسائلی که پیش آمده بود اکنون آسانتر می نمود … گویا به آسانی دریافته بود رازی که این همه سال از او مخفی مانده بود چیست ؟ حالا می فهمید که چرا عمویش اصرار داشت بیش از یک سال در هیچ شهری توقف نکنند … حالا می فهمید چرا یک عمر خواندن کتاب های خیالی را برایش ممنوع کرده بود ؟ شاید چیزی به نام خیال وجود نداشت .. هرچه بود حقیقتی بود که عمویش از او مخفی نگه می داشت … .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۷ ، ۱۶:۴۸
مریم اسماعیلی

شما می توانید کتاب سوم یعنی آخرین جلد از این مجموعه را با  استفاده لینک زیر دانلود کنید. 


  http://up.iranblog.com/files/1541505903.pdf

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۷ ، ۱۶:۲۱
مریم اسماعیلی

شما می توانید کتاب دوم از این سه گانه (کریشنا) را از طریق آدری زیر دانلود کنید. 


 http://up.iranblog.com/files/1541458909.pdf


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۷ ، ۱۶:۱۵
مریم اسماعیلی

http://up.iranblog.com/files/1541491909.pdf


کتاب اول از مجموعه فرزند آتش را می توانید با استفاده از آدرس و لینک بالا دانلود کنید .
چشم های سرخابی 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۷ ، ۱۵:۵۶
مریم اسماعیلی