قصه پرداز (نویسنده ژانر فانتزی و سورِئال)

مرجع اصلی سه گانه فرزند آتش ( چشمهای سرخابی ، کریشنا، درنده ولارینال)

قصه پرداز (نویسنده ژانر فانتزی و سورِئال)

مرجع اصلی سه گانه فرزند آتش ( چشمهای سرخابی ، کریشنا، درنده ولارینال)

این وبلاگ برای تمام علاقه مندان به ژانر فانتزی طراحی شده است و مرجع اصلی سه گانه فرزند آتش(چشم های سرخابی، کریشنا ، درنده ولارینال ) محسوب و توسط دو ادمین و زیر نظر خود نویسنده اداره می شود.

آخرین مطالب
نویسندگان

بخشی از متن اصلی داستان

دوشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۷، ۰۴:۵۴ ب.ظ

رو به روی دیوار ایستاد و با ناخن خط عمیق دیگری روی آن کشید . در ذهنش شمرد : 2677 
این دیوار حالا دو هزار و ششصد و هفتاد و هفت خط عمیق داشت . چشمانش را به دیوار کناری دوخت که بر خلاف این دیوار خطوط نامنظم و درهمی داشت . خط های روی آن دیوار اثر ناخن های هر ده انگشتش می شد که گهگاه با نهایت خشم و عصبیت روی آن می کشید . خط های منظم این دیوار اما حکایت دیگری داشت . خطوط عمیقی که روی این دیوار با ناخن سنگی انگشت اشاره اش حک می شد نشان از روزهایی داشت که در این چهاردیواری فولادی – سیمانی می گذشت . روزهایی که هر کدام جراحتی بسیار درد آورتر ، بر دیوار قلب او بودند .
روی صندلی تخت گهواره ای شکل و شکسته اش نشست و به دیوار ها خیره شد .

نظرات  (۲)

لطفاحنما بخونید

سلام خواسته یه ایده بدم برا فصل4

مثلا این که بعد یه مدت از دوران خوش وخرم بعد از ایدن دوباره تخت پادشاها رو پس می زنه و ایندفه علاوه بر تخت ،تاج هم دیگه سودای پادشاهی ایجاد نمیکنه و بجای اون ترس های پادشاه رو میاره جلو چشش یا گناه اغواگرشو تحریک میکنه و بعد از این معلوم میشه که ایدن یه بچه ناخواسته داشته(حالا یکدوم از دخترایی که قبل مرگش باهاشون رابطه داشته)حالا یه جوری تئونی کسی کشف میکنه که اقا ولیعهد اینو میارن شاه کنن تاج ارام میشه اما تخت نه و سرزمین رو نابودی میکشونه اینبار با خشکسالی  .طی این خشکسالی افتاب رو عقل سربازا تاثیر میراره اینا به فرماندشون حمله میکنه این پناه میبره به مقبره دالویش سربازام مقبره رو تخریب میکنن که یه کتیبه پیدا میشه با ترجمه کردن اون میفهمن که باید ایدن ادریان و برگردونن از دنیای مردگان و وقتی که اسم نویسنده اون کتیبه رو میبینن میفهمن که یه انسان جاودانه که هیولا نیست و انسان مونده و توی دنیا انسان هاست 

این ایده خامه و  حاصل چند دقیقه فکره و باید روش کار بشه

پاسخ:
سلام به خواننده و دوست عزیز 

ممنون از حسن نظرتون نسبت به داستان . خوشحالم کردید . 
درباره چاپ کردن راستش کتابی مجازی نشر پیدا کرده دیگه چاپ کردنش خالی از فایده است اما شاید یه روزی با تغییراتی که الان بهش فکر می کنم چاپش کردم . وقتی این کتاب رو  شروع کردم 20 سالم بود و حالا نزدیک به سی سالگیمه و فکر می کنم جاهایی خام هست داستان که باید اصلاح شه . بزرگترین منتقد خودم همیشه خودم بودم و می دونم خیلی جاها قصه ای که نوشتم نیاز به اصلاح داره . 
درباره ایده ادامه داستان حقیقتا شخصا موافق نیستم برای ادامه داستان ضمن اینکه ایده خام و چند دقیقه ای شما چند باگ در قصه ایجاد کرده . اولا که آیدن یه موجود مبدله و نمی تونه تولید مثل کنه . تو جلد اول اشاره کردیم که اونا در حقیقت مرده ان و تولید مثل غیر ممکنه براشون . هیچ جادویی مرده رو زنده نمی کنه . در طول بخش مرگ آدریان این حقیقت تلخ به بدترین شیوه به آیدن و ما اثبات شد . 
و اینکه عطش تخت و خشکسالی و کتیبه و پیشگویی یه جورایی تکرار مکررات سه جلدیه که نوشته شده جز تاثیر روانی آفتاب روی مغز سربازا که ایده جالبی بود بقیش حالا به قول شما به خاطر خام و چند دقیقه ای بودن ایده تکراره یه جورایی .  در نهایت با سقوط آیدن از عقاب در این داستان دوران هیولاها به پایان رسیده و حتی تکشاخ های طلایی هم سرزمینی که روزی متعلق به الف ها بوده رو ترک کردن . اگر قراره اتفاقی بیفته توی این سرزمین اینبار تنها جنایت انسان علیه انسان خواهد بود کی میدونه شاید منجی انسان ها از جنایت های خود انسان ها ، الفی باشه که از سرزمین پنهان و دوری برای نجاتشون فرستاده شده و شاید آدم ها دار سوزانی از آتیش براش تدارک ببینن چون عطششون به جنایت و قدرت تمومی نداره . 

آجی پس بقیش چی:(دق میکنیم که ما😭😭😭
پاسخ:
سلام . چرا دق کنین عزیزم ؟؟؟ درنده ولارینال پایان سه گانه فرزند آتشه ... موقع تایپش به درخواست خواننده ها تقریبا سرنوشت همه کاراکتر ها بیان شده ... بقیه نداره که ... 
به امید خدا مجکوعه جدید به زودی نوشته میشه .. مطمئنم دوستش خواهی داشت . یه دنیا ارادت :))))))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی